بازدید: 3 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 118 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 157
پایان نامه بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)در 157 صفحه ورد قابل ویرایش

پایان نامه بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)در 157 صفحه ورد قابل ویرایش
1-تعریف و تبیین موضوع:
زبان عضوی است ماهیچه ای و
بیضی شکل که از ته به انتهای کف دهان و به استخوان لامی چسبیده و دارای یک
سطح فوقانی و یک سطح تحتــانی و دو لبه جانبی و یک نــــوک می باشد . و در
بین اعضای انسان از اهمیتی خاص برخوردار است و وظایفی را عهده دارد که به
نحو احسن انجام می دهد .
و زبان سه کار عمده دارد :
1- جویدن و بلعیدن غذا به کمک زبان انجام می گیرد بطوری که اگر زبان به حرکت در نیاید ، خوردن غذا مشکل و گاهی غیر ممکن می باشد.
2- طعم و مزه های مختلف و گوناگون ( شیرینی ، تلخی ، شوری ، ترشی و .... به وسیله زبان تشخیص داده می شود .
3- افکار و اندیشه های انسان و
مقصود و سخنان او ، با زبان ظاهر و ارائه می شود و به سخن دیگر ؛ سازنده و
خلاق اصلی سخن و کلام زبان است .
و بدین جهت است که ما با توجه
به قرآن و روایات و احادیث و .....هم روی کار سوم زبان که همان نقش بیانگری
آن است ، تکیـــه می کنیم و از این زاویــه مورد توجه قرار می دهیم .
و در قرآن مجید می خوانیم: الرََّّحمنٍ ، علَّم القرآن ، خلق الانسان ، علَّمه البیان.
« خداوند مهربان به رسولش قرآن را آموخت و انسان را خلق نمود و به او بیان «سخن گفتن» را یاد داد.
بعد از اینکه با زبان این عضو ماهیجه ای آشنا شدیم حقوق زبان از دیدگاه امام سجاد(ع) را بیان می کنیم .
امام برای زبان چندین حق بیان کرده اند که به ترتیب ذکر می کنیم:
1- پاکسازی زبان:
امام سجاد (ع) فرمود: « و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنی»
« حق زبان بازداشتن و پاک کردن نمودن آن از فحش و زشت گویی است.
تفسیر: در کلام امام (ع) اولین
حق زبان پاکسازی آن از گفتار زشت و ناپسند است و دومین حق بهسازی آن می
باشد که در واقع امام « پاکسازی » را مقدم بر «بهسازی » گرفته است.
2-بهسازی زبان:
« و تَعوِیدُهُ عَلَی الخَیرِ وَحَملُهُ عَلَی الادَبِ»
« حق زبان عادت دادن آن بر نیک گویی و وادار کردنش بر مودبانه سخن گفتن است »
تفسیر: در اینجا هم باید بعد
از پاکسازی زبان از زشتیها ، آن را با زیباییها آراسته کنیم و بر سخنان خوب
و زیبا و حق و منطقی عادت دهیم و بر این وادار کنیم.
« و قولوا للناس حسناً» « بر مردم سخن خوب و زیبا بگویید»
3- خود داری از سخنان بی مورد و بی فایده:
و اِجمامُهُ اِلا لِمَوضِع
الحاجَةِ و المَقعَةِ و الدُّنیا و اِعظائُهُ عَنِ الفُضُولِ الشُّنعَةِ
القَلِیلَةِ الفائدَةِ لا یُومَنُ ضَرُرها مَعَ قِلَّةِ عائُدَنها.
سومین حق زبان « ساکت نمودن آن
مگر به مقدار نیاز و لزوم و منفعت دین ودنیا ، و بازداشتن آن از حرفهای
زاید که سودش کم و ضررش محتمل است»
بنای شریعت اسلام بر اعتدال و میانه روی است .
« جَعَلناکُم اُمَّةً وَسَطاً» « شما را امت میانه رو و معذول قرار دادیم»
2- ضرورت و اهداف تحقیق
انسان بعد از خداوند متعال ،
قبل از هر چیز و هر کس با جوارح و اعضای خود در ارتباط است ، چرا که ارتباط
با اشیاء و افراد دیگر نیز به وسیله اعضا و جوارح است . پس لازم است که
حقوق آنها هم قبل از حقوق سایر چیزها مطرح شود.
امام سجاد (ع) نیز وقتی که
حقوق را بیان می کند ، بعد از بیان بزرگترین حق خداوند (عبادت و عدم شرک)
که نزدیکترین صاحب حق انسان از طرف بالا است .حقوق اعضا و جوارح را بیان می
کند که نزدیکترین صاحب حق او از طرف پایین است .و مهمترین حقوق اعضا و
جوارح ، حقوق زبان و حق اللسان است . تا جایی که امام علی (ع) می فرماید:
المرءُ مخبوءٌ تحت لسانِهِ شخصیت هر انسان زیر زبانش نهفته است »
با توجه به آیه بالا زبان
نمودار شخصیت است تاکسی به سخن نیامده است ، شخصیت و کاربرد آن پیدا نیست
اما بعد از سخن ، ماهیتش آشکار می گردد.
حضرت علی (ع) فرمود :« تکلموا تعرفوا»
در سخن بگویید تا شناخته شوید» و همچنین انسان می تواند با رعایت حقوق
زبان از خدمات زبان بهره مند و از خطراتش در امان بماند . و می تواند انسان
را به«اعلی علیین» و یا « اسفل السافلین»
برساند ؛ چرا که ایمان و کفرکه از اعمال باطنی است . بوسیله زبان ظاهر می
شود . وهدف از این تحقیق نشان دادن حقوق زبان و خدمات و خطرات زبان می
باشد.
3- پیشینه موضوع:
شاید برای بعضی ها این سوال
مطــرح شود که اعضــای یک فرد چگونه بر او حق پیدا می کنند و از او طلبکار
می شوند ، در حالی که اعضای او نه از خود شعوری دارند و نه استقلالی !
همه می دانیم که اعضا و جوارح
انسان ، اسباب کار و وسیله زندگی و ارتباطات او است و انسان با توجه به این
که می تواند این اعضا را در موارد مختلف به کار گیرد . مالک حقیقی این
اعضا، با توجه به مصالح فردی و اجتماعی نوع بشر شرایطی را در کاربرد آنها ،
بر انسان قرار داده است و او را موظف کرده است که با این شرایط بکار برد .
4- روش تحقیق
روش تحقیق جهت مطالعه علمی موضوع تحقیق حاضر ، عبارت است از روش کتــابخـانه ای .
در این روش مهمترین بخش ، جمع
آوری منابع و کتب قابل استفاده در تحقیق مورد نظر و مربوط به مراکز مختلف
از جمله سایتهای مختلف حوزه و دانشگاه و کتابخانه شخصی و استفاده از نوار
معتبر و بررسی کتــب مربوط به رساله حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) می
باشد.
پس از جمع آوری مطالب و فیش
برداری از آنها ، موضوعات مربوطه مشخص و مطالب بر طبق آنها دسته بندی شده و
در مرحله بعد ، چنین و این مطالب و سرانجام شکل دادن و مرتبط ساختن کل
مطالب جهت تبیین موضوع اصلی در پژوهش است .
امام زین العابدین( علیه السلام)
شهربانو دختر یزدگرد آخرین پادشاه فارس بود. نام اول این بانو جهانشاه و
بقولی شاه زنان بوده است و شرافت این زن آن است که مادر نه نفر از ائمه
طاهرین می شود و چنانچه حسین (علیه السلام) اب الائمه است این زن نیز ام
الائمه است.
و اما امام سجاد ( ع)دوران کودکی خود
را در شهر مدینه سپری کرد. حدود دو سال از خلافت جدش امیرالمومنین(علیه
السلام ) را درک نمود و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموی
خویش امام مجتبی (علیه السلام ) بود که تنها در شش ماه آن عهده دار خلافت
اسلامی بود .پس از شهادت امام مجتبی (علیه السلام ) در سال 50 هجری ، به
مدت ده سال در دوران امامت پدرش حسین بن علی (علیه السلام ) که در اوج قدرت
معاویه با او در ستیز و مبارزه بود ، در کنار او قرار داشت.
مدت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش
57 سال است زیرا 15جمادی الاول سال 38 از هجرت به دنیا آمد. تولد آن
بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمومنین است و تقریباً 23 سال با پدر
بزرگوارش زندگی کرد پس مدت امامت آن بزرگوار 34 سال است .
در محرم سال 61 هجری در جریان قیام و
شهادت پدرش حسین (علیه السلام )در سرزمین کربلا حضور داشت . پس از فاجعه
کربلا که امامت به او رسید ، همراه دیگر اسیران اردوگاه حسین به اسیری به
کوفه و شام برده شد ، و در این سفر سرپرست و تکیه گاه اسیران در کوران
مصائب و گرفتاریها بود . او در این سفر با سخنرانیهای آتشین خود حکومت
یزید را رسوا ساخت و پس از بازگشت از شام ، در شهر مدینه اقامت گزید تا
آنکه در سال 94یا 95 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف « بقیع» در
کنار قبر عمویش امام حسن (علیه السلام) به خاک سپرده شد .
و اما از نظر فضایل انسانی : امام سجاد
گرچه با اهل بیت ( علیه السلام ) وجه اشتراک در همه فضایل دارند و هیچ
فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست اما از نظر گفتار و کردار
شباهتی تام به جدشان امیرالمومنین (علیه السلام ) دارد.
بخش دوم: ویژگیهای اخلاقی امام سجاد (علیه السلام )
ایمان امام سجاد(علیه السلام ):
امیرالمومنین (علیه السلام ) در دعای صباح می گوید: یَا مَنْ دَلَّ عَلیَ ذاتِهِ بِذاتِهِ (ای کسی که برهان وجود خود هستی )
حضرت سجاد نیز در دعای ابو حمزه ثمالی می گوید: بِکَ عَرْفتُکَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنَی عَلَیْکَ وَ دَعَوینی اِلَیْکَ وَ لَوْ لا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ مَا اَنْتَ .« تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی . ترا نمی شناختم»
این گونه کلمات منتهای ایمان را می رساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمومنین می فرماید:
« لَوْ کَشفَتْ لِی الغِطاءُ ما أزدَدْتُ یَقینَا»
« اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را به این چشم ظاهری دید و می دیدم بر یقین من که الان به ذات مقدس حق دارم افزوده نمی شد»
علم امام سجاد (علیه السلام )
اگر امیرالمومنین (علیه السلام ) می
گوید:« از من بپرسید هر چه می خواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز
قیامت می دانم »، حضرت سجاد نیز می گوید : « اگر نمی ترسیدم که مردم در حق
ما غلو کنند ، وقایع را تا روز قیامت می گفتم».
تقوای امام سجاد (علیه السلام )
امیرالمومنین (علیه السلام ) می فرماید «
وَ الله لُوْ اُعْطُیت الا قالیمَ السَّبْعَةَ وَ مَا تَحْتَ اَفْلاکِها
عَلَی اَن اَعْصی فِی نَعْلَةِ اَسْلُبُهَا جَلْبَ شِعْیرةٍ ما فَعَلْتُ».
« به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند که به مورچه ای ظلم کنم و بی جهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم ، نمی کنم»
حضرت سجاد نیز می فرمود:
« تَعْصِیْ الا له وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ هَذَا اَلَعْمِری فِی الفِعَالَ بَدیعُ
لَوْ کُنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ لا طَعْتَةُ اِنْ المُحِبُّ لِعَنْ یُحْبُّ مطیعُ»
« خداوند را معصیت می کنی و ادعا می کنی که او را دوست داری»
« به جان من این ادعا از عجایب امور
است . اگر راست خدا را دوست داشتی او را اطاعت می کردی ، زیرا محب همیشه
مطیع محبوب است ، در این اشعار نیز امام سجاد (علیه السلام ) می گوید محال
است که خداوند را معصیت کنم زیرا او را دوست دارم .
عبادت امام سجاد (علیه السلام )
درباره امیرالمومنین گفته شده است که
روزها به ایجاد باغ و قنات برای فقرا و محتاجین مشغول بود و تا به صبح
عبادت می کرد. حضرت سجاد نیز چنین بود چه بسیار باغها و قنوات که به دست
ایشان برای دیگران آباد یا ایجاد شد، عبادت و سجده او به حدی بود که به زین
العابدین و سجاد ملقب شد .
از رسول اکرم روایت شده که روز قیامت خطاب می شود : کجا است زین العابدین ؟ و می بینم که فرزندم علی بن الحسین جواب می دهد و می آید.
از امام باقر روایت شده که : « پدرم را
می بینم که از کثرت عبادت پاهای او ورم کرده ، و صورت او زرد ، و گونه های
او مجروح ، و محل سجده او پینه بسته بود »
سخاوت ، فتوت و رأفت امام سجاد (علیه السلام ):
در تاریخ است یکی از کارهای
امیرالمومنین (علیه السلام ) اداره کردن فقرا بطور مخفیانه بوده است .
امیرالمومنین شبها خوراک ، پوشاک و هیزم به خانه بینوایان می برد . و آن
بینوایان حتی نمی دانستند که چه کسی آنها را اداره می کند . همچنین میان
مورخین مشهور است که امام سجاد (علیه السلام ) چنین بوده است »
روای می گوید: در محضر امام صادق (علیه
السلام ) بودم که از امیر المومنین (علیه السلام ) صحبت شد و گفته شد هیچ
کس قدرت عمل امیرالمومنین را ندارد و شباهت هیچ کس به امیرالمومنین بیشتر
از علی بن الحسین نبوده است که صد خانواده را اداره میکرد . شبها گاهی هزار
رکعت نماز می خواند . از طریق اهل سنت روایت شده است که چون حضرت سجاد
شهید گشت روشن شد که آن حضرت صد خانواده را به طور مخفی اداره می کرده است.
زهد امام سجاد (علیه السلام )
چنانچه امیرالمومنین (علیه السلام )
زاهد به تمام معنی بوده است و دلبستگی به مالی و به کسی جز به خدای متعال
نداشته است . همچنین بوده است امام سجاد(علیه السلام ).
لذا به اصحاب خود سفارش می فرمود :
اَصْحابی اِخْوانِی ، عَلَیْکُم بَدارالْاخِرَة و لا اُوصِیْکُمْ
بِدَارالدُّنْیا فَاِنَّکُم عَلَیها وَ بِهَا مُتَمَسِّکُونَ اَمَا
بَلَغَکُمْ اَنَّ عیسیَ (علیه السلام ) قَالَ للحواریینَ : الدُّنیا
قَنْطَرةُ فَاعُبُروها و لا تَعمُرُوها وَ قالَ : مَنْ یَبْنیِ عَلَی
مَوْجِ الْبَحْرِ دَاراً ؟ تِلْکُم الدَّارُ الدُّنْیا وَ لا تَتَّخِذُوها
قراراً.
« ای یاران من ، برادران من ، مواظب
خانه آخرت باشید من سفارش دنیا را به شما نمی کنم زیرا شما بر آن حریص
هستید و به آن چنگ زده اید . آیا نشنیده اید که حضرت عیسی به حواریین می
گفت ک دنیا پل است ، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید ! چه کسی روی
موج آب خانه می سازد؟ موج دریا این دنیا است به آن دلبستگی نداشته باشید»
آفات زبان
« انگیزه های غیبت و عوامل آن »
انگیزه های غیبت : 1- دشمنی و کینه توزیها یکی از انگیزه های غیبت کردن است .
هنگامی که ما با کسی دشمنی داریم و
اختلاف داریم بر نفس حیوانی و نفس اماره مان و قوه غضب مان مسلط نیستیم فقط
هدفمان این است که انتقام بگیریم برای تسکینی خودمان غیبت می کنیم تا آن
آتش دشمنی و کینه که درونمان نسبت به آن فرد شعله کشیده و با غیبت کردن
خاموش بکنیم . در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) آمده است :
« برای مومن سزاوار است هر صفت در آن
باشد مگر این صفت ( و لا یظلم العدا) به دشمنانش هم ظلم نکند .چون غیبت مگر
ظلم نیست چه ظلمی از آبرو ریختن مومن بالاتر است ». امام علی (علیه
السلام ) می فرماید : در جنگ صفین بعضی از اصحابش و لشکریانش شروع کردند به
غیبت کردن لشکریان معاویه حضرت علی (علیه السلام ) آنها را ملامت کرد و
گفت من سب کن را دوست ندارم درست است آنهــا دشمن دین و دنیا هستنــد اما
چرا سب می کند و سخن ناموزون می زند آنها را نصیحت می کند این همان سخن (
ولا یظلم العدا) است ». پس یکی از انگیزه های غیبت دشمنی ها و کینه توزیها
است برای انتقام از فرد برای اینکه آبروی او را ببرد و برای خوار کردن او و
برای خاموش کردن غضب خودم خدا را هم علیه خود غضناک کنم.
2- مسخره و استهزاء مردم : بعضی افراد
مسخره کردن مردم را دوست دارند و عشق می ورزند و برای شاد کردن دیگران برای
خنداندن دیگران و یا اینکه مجلس را پر رونق کردن و .... در غیاب دیگران
افراد را مسخره می کنند .
قرآن این حالت را از رذایل اخلاقی می داند مومنان را توصیه می کند که از این اخلاق ناپسند بپرهیزند.«
یا ایها الذین ء امَنُوا لا یَسْتَخْر قومٌ مْنْ قَوْمٍ عَسَی اَنْ
یَکُونُوا خیراً مِنْهُمْ و لا نِساءٍ مِنْ نِساءٍ عَسَی اَنْ یَکنَّ خیرا ً
مِنْهُنَّ »
ای افراد با ایمان چرا همدیگــر را
مسخره می کنید چرا یک دسته از مردم را استهزاء می کنید چه بسا اینها را که
مسخره می کنید از شما بهتر باشند و ای زنان چرا مسخره می کنید چه بسا او از
شما بهتر باشد مسخره کردن سر از غیبت کردن در می آورد ».
اگر فردی شیوه مسخره کردن مردم را
داشته باشد با دین منافات دارد حتی با عقل هم منافات است چرا آنقدر شخصیت و
کرامت انسانی سقوط کند که دیگران را مسخره کند .
3- عامل سوم : گاهی شخصی برای اینکه
دوستش اهل مسخره کردن است و آن دوست در آن جلسه است از او دلخور نشود با او
همیاری می کند یعنی ممکن است خودم هنوز به این صفت رذیله مبتلا نشده باشم
اما چون دوستم در این کار است و من برای اینکه دل او را بدست بیاورم با او
همکاری می کنم و او را تصدیق می کنم و این هم همان غیبت و آبروی مردم بردن
است .
4- شوخی و مزاح : مزاح نباید سر از
خلاف شرع در بیاورد و دارای حد و مرزی است مثلا برای خنداندن دیگران در
غیاب افراد شروع به شوخی و مطرح کردن همان رفتاری که از فردی سرزده تا
اینکه دیگران بخندند و بسیاری از شوخی ها سر از خلاف شرع و غیبت کردن در می
آورد . شوخی کردن اگر در حد درستی باشد نه تنها منع نشده بلکه پسندیده و
مورد مدح است مثلا رسول اکرم (صلوات الله علیه) در مجلسی نشسته بود و فرمود
:اگر گفتید این پای من شبیه به چیست هر کس چیزی می گفت که در شأن پیامبر
باشد پیامبر فرمود : نه این پایم شبیه آن یکی پایم است حال این یک شوخی است
.
5- گاهی اوقات افرادی هستند برای اینکه
رفتار زشت خودشان را خنثی کنند دنبال شریک می گردند . بنده عمل زشتی انجام
می دهد فردی او را ملامت می کند بجای اینکه گوش به حرف او بدهد و اگر درست
است توبه کند و دست از عمل زشت خود بردارد بجای آن عمل زشت خود را با دفاع
نامشروع خنثی می کند افراد دیگر را به دروغ با خود شریک می کند برای اینکه
برای عمل زشت خود دلیل بیاورد.
6- فخر فروشی و تکبر سر از غیبت در می
آورد . افرادی هستند می خواهند خود را بزرگ نشان بدهند ناچار به تحقیر و
کوچک کردن دیگران می پردازند و این هم به قصد این است که بفهمانند که من
برتر هستم که این سر از غیبت در می آورد.
7- گاهی انسان از کسی که انسان خوبی
است انتظار عمل ناصالح ندارد عمل ناشایست می بیند تعجب می کند ولی ناخواسته
، ناعاقلانه و نادانسته برای بیان تعجب خود وارد میدان می شود بنابراین
اولا باید در نظر داشته باشیم که افراد معصوم انگشت شمار هستند و بشر جایز
الخطا است و همه ما حتی ممکن است در لحظات آخر عمرمان دچار خطاها و
لغزشهایی بشویم این یک امر عادی است ثانیاً : متوجه بشویم ما اگر لغزش و
خطای افرادی که انتظار آن را نداشتیم فاش کنیم آن الگوها را از بین بردیم و
مردم را نسبت به اصل اخلاق و دین بد بین کردیم این خود یک گناه بزرگ است
بی اعتمادی در جامعه ثانیاً خودمان دچار غیبت شویم . سعی کنیم اگر از افراد
خوبی که الگو هستند به خوبی و تدین شهرت دارند در جامعه رفتاری و کار زشتی
دیده ایم آن را بپوشانیم و در خودمان بیشتر باید دقت کنیم تا اعتماد عمومی
سلب نشود اگر اعتماد سلب شد خطر بزرگی جامعه را تهدید می کند . یک داستانی
است که می گوید یک سری دزد وارد منزلی شدند و تمام اثاث منزل را با خود
بردند هنگامی که می خواستند اجناس را بین خودشان تقسیم کنند دیدند یک بسته
داخل چمدانی وجود دارد رئیس دزدها بسته را باز کرد .دید یک آیة الکرسی وجود
دارد که زیر آن نوشته شده هر کس این آیه را در اثاث خود بگذارد از دست
بُرد سارقین در امان است رئیس دزدها بسته را به همان گونه بست و در چمدان
قرار داد و دزدها گفت ما باید امشب تمام این اثاث را سر جای خود بگذاریم
دزدها گفتند یعنی چه ما زحمت کشیدیم گفت ما دزد اموال مردم هستیم دزد
اعتقادات مردم نیستیم این خانواده به این آیه اعتقاد داشته اند و ما اگر
این اموال را بر نگردانیم نه تنها اموال آنها را برده ایم بلکه ایمان و
اعتقاد این خانواده را نسبت به قرآن و دینشان بی اعتماد کرده ایم و این
قابل جبران نیست آنها رفتند و اسباب را سر جای خود قرار دادند تا این
خانواده نسبت به آیة الکرسی و قرآن بد بین و بی اعتماد نشوند .
8- حسد ورزیدن : آدم حسود در مورد
محسود دچار غیبت می شود و آدم حسود کاری ندارد فقط می خواهد طرفی که مورد
نظرش است به زمین بزند و بی آبرو کند و خداوند نصیب نکند که آدم حسود شود
که دین ، اخلاق ، شرع و صفات انسانی را از بین می رود و به جای آن دروغ و
بهتان می آید.
9- دلسوزیهای ناشایسته : گاهی می
خواهیم در مورد کسی دلسوزی کنیم غیبت او را می کنیم آبروی او را هم می بریم
و به عنوان دلسوزی معایب آن را در جمع و در غیاب آن فرد مطرح می کنیم و
حیثیت او را می بریم .
10- گاهی انسان به خاطر حساسیتی که
نسبت به اعمال زشت دارد اگر از کسی اعمال زشتی مشاهده می کند خشمگین می شود
خشمگین که شد به خاطر ظاهراً خدا و انکار اعمال زشت غیاباً ، کننده کار را
مورد حمله قرار می دهد و سر از غیبت در می آورد .
11- عیب جویی: آنها که فقط دنبال عیب
مردم می گردند خوبیها را اصلاً نمی بینند فقط دنبال عیب ها هستند که این هم
سر از غیبت کردن در می آورد .
12- گاهی ممکن است ما با کسی دعوا
داشته باشیم یا اختلافی داشته باشیم افرادی علیه ما شهادت داده باشند و
شهادتشان هم حق باشد ولی ما با شهادت دادن اینها که حق هم بوده است ضرر
کرده ایم و عصبانی می شویم برای اینکه ثابت کنیم که این شهادتش اعتبار
ندارد شروع می کنیم به فاش کردن معایبی که از او سراغ داریم .
برچسب ها : بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) , پایان نامه بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) , مقاله بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) , پروژه بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) , تحقیق بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) , دانلود پایان نامه بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع)